عناوین این صفحه
- تیم سال 86 هنوز پتانسیل قهرمانی دارد
- یزدانی: نقطه قوت تیم ملی اسکوچیچ است
- چراغپور: یک دقیقه و 45 ثانیه با عزیزی خادم حرف زدم
- رحمان رضایی: برای تیم ملی آیه یأس نخوانیم
- کشتی کدام را جدی بگیرد؟
- نصیری قید المپیک را زد
- کامبک مثل یک قهرمان
- داستان ساخته شدن زیردریایی زرد
- چگونه لیل، پاریسنژرمن را بلعید
- حکم دربی خودروسازان به نفع سایپا
- برد آرمانی در ثانیههای پایانی
- شکست عجیب مس در خانه
- تســـاوی بــیارزش
- اهمیت ملی یک انتخاب سرنوشتساز
جستجو بر اساس تاریخ
نظرسنجی
نظر شما در خصوص طراحی سایت جدید ایران ورزشی چیست؟
- عالی
- خوب
- متوسط
- ضعیف
شماره : 6768 /
۱۴۰۰ سه شنبه ۴ خرداد
واعظی: لک میتواند یکی از سه گلر برتر تاریخ پرسپولیس باشد
تیم سال 86 هنوز پتانسیل قهرمانی دارد
گفت و گو
محمدقراگزلو
مهدی واعظی گلر مهمی در تاریخ باشگاه پرسپولیس به حساب میآید. واعظی حتی قبل از حضورش در پرسپولیس دروازهبان مهمی در فوتبال ایران و لیگ برتر بود و با سابقه حضور در تیمهای ملی به پرسپولیس آمد و در آن فصلی که تیم بعد از شش سال موفق به قهرمانی شد دروازهبان اول تیم بود. واعظی هفته قبل و در جریان جشن سیزدهمین سالگرد قهرمانی دراماتیک پرسپولیس در لیگ هفتم یکی از حاضران در جشن بود و خاطراتش را با همتیمیهای سابقش مرور کرد.
به بهانه آن قهرمانی با واعظی گفتوگو کردیم اما این مصاحبه به جاهای جذابی کشیده شد و واعظی حرفهای تازهای درباره شرایط پرسپولیس بعد از آن قهرمانی، ارتباطاتی که باعث میشد گلرهای تیم ملی انتخاب شوند، شرایط گلرهای پرسپولیس از زمان خودش تا حامد لک، احمدرضا عابدزاده و... به زبان آورد که خواندنش خالی از لطف نیست.
آقا مهدی چرا خبری از شما در مجامع فوتبالی نیست؟
والله مشغول زندگی هستیم و از فوتبال فرار کردهایم.
هفته قبل در جشن سیزدهمین سالگرد آن قهرمانی عجیب سال 87 حضور داشتید. چه تصویر خاصی از آن قهرمانی جلوی چشمتان است؟
چیزی که بیشتر جلوی چشمم است آن سختیهایی است که کشیدیم. واقعاً هرطور فکر میکنم با توجه به شش امتیازی که از ما کم کردند و نبود امکانات و تیمهایی که رقیب ما بودند، در نهایت یک اتفاق زیبا و میمون افتاد و هر چیزی جلوی چشمم میآید خواست خدا بود. این مسألهای است که میتوانم روی آن مانور بدهم.
آن فصل پرسپولیس تیم خوبی داشت. بازیکنان غالباً مهرههای شاخص تیمهای دیگر بودند و بعضاً سابقه ملی هم داشتند.
تیم ما در بحث مدیریتی یعنی هیأتمدیره و مدیرعامل خیلی خوب بسته شد؛ یعنی شخص حاجحبیب کاشانی و مجموعه مدیریتی باشگاه افراد سالمی بودند و با اینکه میگفتند فوتبالی نیستند اما واقعاً فوتبالی بودند. کادر فنی خوبی هم داشتیم که توانستند تیم خوبی ببندند. روزهای اول آقایان مرزبان و استیلی تیم را بستند و آقای استیلی با 13، 14 سال حضور در پرسپولیس کولهباری از تجربه داشت. در بازیهایمان هم چیزی حدود 70، 80 یا 90هزار هوادار به ورزشگاه میآمدند و همه اینها مکمل هم شد تا آن فصل اتفاقات خوبی برایمان رقم بخورد.
البته اواخر آن فصل مشکلات و حاشیههایی هم داشتید. مثلاً درگیریهای اهواز بعد از آن باخت بد به استقلال خوزستان که منجر به اخراج نفراتی مثل شیث و مامانی شد یا مشکلات استیلی و قطبی که خیلی دربارهاش صحبت میشد.
نه، اینها طبیعی بود. یکسری بازیکنان در تیم بیشتر بازی میکردند و یکسری کمتر. اینها در فوتبال امروز هم وجود دارد و پشت پرده است. آن سال اتفاقاتی افتاد که باعث اختلاف بین بازیکنان و مجموعه و منجر به مشکلاتی برای تیم شد، اما چیزی که مهم است آن جمعبندی پایانی است و اینکه آخرش زیبا بود. آن سال آقای استیلی در تیم مدیریت کرد و جلوی خیلی از مشکلات را گرفت. کریم باقری هم بهعنوان بازیکن بزرگتر تیم را کنترل میکرد. یک بخش تأثیرگذار هم به این برمیگشت که 10، 12 بازیکن داشتیم که همه کاپیتانهای تیمهای سابقشان بودند و شرایطی ایجاد کرده بودیم که نمیتوانست به تیم ضربه بزند. البته آقای قطبی در مقابل این حاشیهها کمتجربه بود اما آقای استیلی، کریم باقری و حاجحبیب جریان را بهخوبی کنترل کردند.
آن فصل خاطرم هست بین شما و حسن رودباریان هم رقابت داغی وجود داشت و بهنوعی مشخص نبود گلر اصلی تیم کدام یکی از شماست.
من 22تا بازی کردم و اگر اشتباه نکنم حسن 12تا. فکر کنم عدد درستش همین باشد؛ یعنی من نزدیک دوبرابر حسن بازی کردم.
اما با اینکه حسن رودباریان هم گلر برجسته و ملی بود بین شما دو نفر مشکل حادی پیش نیامد؛ یعنی از آن دروزاهبانها نبودید که بهنوعی دنبال خراب کردن رقبایشان هستند.
ببینید در تیم ما یک شکل خاصی ایجاد شد و برای گلری اتفاق افتاد. وقتی حسن به تیم اضافه شد خیلیها گفتند شرایط تو چه میشود اما من گفتم فوتبال رقابتی است و اینکه پرسپولیس تیمی نیست که مسائل فنی را در آن در نظر نگیرند. بازی کردن من هم با توجه به شرایط بازیها بود؛ یعنی وقتی تیم نتیجه میگرفت و من هم خوب بودم در ترکیب میماندم اما با اولین و کوچکترین اشتباه بیرون میرفتم. این را پذیرفته بودم که چنین شرایطی هست اما هم من هم حسن خیلی صبور بودیم و هم با هم رفاقت میکردیم هم رقیب خوبی برای یکدیگر بودیم. آن سال ما فرشید کریمی را هم کنار خودمان داشتیم که او هم رفیق و رقیب خوبی بود.
اما بعد از شما در برخی فصول گلرهای تیم بعضاً علیه هم دسیسه میکردند تا به ترکیب برسند.
دقیقاً همینطور است. وقتی شما هوادار و تیم را در نظر بگیرید شرایط فرق میکند؛ مثل رادو. میبینید که شرایط فنیاش خوب است اما همه چیز را در نظر میگیرد. الان 4، 5 سال است دروازهبان دوم است و هر وقت هم به او فرصت میدهند خوب کار میکند و باز هم میداند بهاحتمال 99درصد در بازی بعدی فیکس نیست. این بحث تفکر بازیکن است که بداند او را بهعنوان بازیکن اول آوردهاند یا رزرو. هر بازیکنی که به تیم بزرگی مثل پرسپولیس میآید باید بداند ممکن است در مقطعی تبدیل به بازیکن رزرو شود و نگاهش این باشد که ممکن است روزی نیمکتنشین شود. اگر این نگاه را داشته باشی هیچوقت برای تیم معضل درست نمیکنی.
در جشن سیزدهمین سالگرد قهرمانی لیگ هفتم حضور داشتی. کدامیک از بازیکنان آن تیم را بعد از مدتها دیدی؟
من اکثر بچهها را ندیده بودم؛ یعنی 4، 5 سالی میشد، اما واقعاً یک چیز عجیب اتفاق افتاد، انگار آن روز پرت شدیم به همان سال و همان دوران؛ یعنی بازیکنان کارهایی را میکردند که آن سال در رختکن یا زمین تمرین انجام میدادند و خیلی فضای جالبی بود.
مثلاً چه کارهایی؟
مثلاً اینکه وقتی یک نفر میرفت روی استیج اذیتش میکردند یا در عکس گرفتنها آن شیطنتهای دوران بازیگری و همان زمان بچهها تکرار میشد. به نظرم اگر همین الان همان تیم را جمع کنیم و بچهها توانایی فوتبال بازی کردن را داشته باشند دوباره قهرمان میشوند.
واقعاً اینطور فکر میکنید؟
بله، واقعیت قضیه این است که آن تیم و آن نفرات هنوز پتانسیل قهرمانی دارند. وقتی به عباس آقایی، فرزاد آشوبی، سپهر، نبی، خلیلی و... با همان لباس نگاه میکنید انگار شرایط همان است و همین الان دوباره میتوانند قهرمان باشند. جذابیت شوخیها و تکههایی هم که به هم میانداختند کم نشده. مثلاً مسعود زارعی آن زمان روند شیرینی داشت که الان هم دارد و شیطنتهایی میکند و با انگشت سوت میزند و انگار در همان دوران است یا رضا مامانی شوخیهایی دارد که آن زمان هم داشت.
باورمان نمیشود از آن روز عجیب ورزشگاه آزادی و قهرمانی دقیقه آخری 13 سال گذشته. واقعاً یک روز استثنایی در تاریخ ورزشگاه آزادی و پرسپولیس بود که شاید دیگر شبیه آن روز را نبینیم.
واقعاً آن روز استثنایی بود. واقعاً فشار روی ما زیاد بود؛ خیلی زیاد. البته فشار بازی، نه فشاری که بابت جریانات و اتفاقات چند هفته گذشته آن روی تیم وارد شد. ما قهرمانی را از دست داده بودیم. بازی با حریف مستقیم قهرمانی در روز آخر هم خیلی سخت است. شاید اگر بازی مستقیم نبود هم روی ما هم سپاهان فشار کمتری میآمد اما میدانستیم اگر آن روز نبریم تا آخر عمر باید افسوس بخوریم و چارهای جز بردن نداشتیم. دقیقه 90 شد و بعد به 91، 92، 93، 94 و 95 هم رسید، اما تلاش ما تا سوت پایان ادامه داشت. من هم در تمام آن لحظات خط دفاعیمان را هل داده بودم جلو.
اما قبول دارید در آن لحظه خاص یک اتفاق فرافوتبالی رخ داد و خواست خدا بود که آن توپ به آن شکل گل شود و قهرمان شوید؟
بله، ما در مسیری بودیم که دیگر داشتیم قطع امید میکردیم و هیچکس را بهجز خدا نداشتیم. خدا بود که در صدم ثانیه دست ما را گرفت و از این طرف به آن طرف سکه ما را برد و نشانمان داد. خدا را شاکرم. فکر میکنم آن روز مردم خواستند قهرمان بشویم و خدا هم خواسته مردم و ما را اجابت کرد.
شما فصل بعدش هم در پرسولیس بودید.
بله، بودم تا اینکه هفته هفتم، هشتم از ناحیه گردن دچار آسیبدیدگی شدم و 7، 8 هفته بعد از آن برگشتم اما آن مشکل گردن دو، سه سال مرا اذیت کرد.
فصل بعد در لیگ هشتم چرا همه چیز بد پیش رفت با اینکه هم قطبی برگشت و ادامه داد و هم بازیکنان خیلی خوبی جذب کردید؟
من معتقدم یک زمانهایی بیپولی و کمبود امکانات خوب است چون اینطوری افرادی که لایق هستند سر جایشان میمانند. اول صحبتهایم گفتم در شروع فصل قبلش تمام موارد کنار هم قرار گرفتند تا آن تیم موفق شود اما فصل بعد شرایطی پیش آمد که حاجحبیب رفت و چیزی حدود یک ماه تا یک ماه و نیم طول کشید تا مدیرعامل مشخص شود و کسی هم نمیدانست شرایط چطور میشود. بعد مجموعهای آمدند و یارگیری هم کردند. ما آن سال تیم قهرمان بودیم و باید در مسابقات آسیایی شرکت میکردیم. جذب نفرات هم تا حدودی خوب بود اما عدم مدیریت باعث شد ارزشهای سال قبل مثل مدیر قوی، بازیکن خوب بینشان اختلاف ایجاد شود و هرکس مسیر خودش را برود. ما آن سال دوتا مربی دروازهبانها داشتیم. کجای دنیا اینطوری بود؟
یکی مارکو برزیلی بود.
و دیگری احمدرضا عابدزاده. تیم را دوقطبی کرده بودند؛ یعنی احمدرضا باید من را تمرین میداد و مربی دیگر دو گلر دیگر را. اینها بهواسطه عدم مدیریت صحیح در تیم ایجاد شد و تیم را وارد حاشیه کرد نا نتواند موفق شود در حالی که اگر مدیریت قبلی حفظ میشد شاید همان روند ادامه مییافت و پرسپولیس میتوانست امسال مثلاً دهمین قهرمانیاش در لیگ برتر را جشن بگیرد.
یعنی فکر میکنی جدایی حاجحبیب و تیم مدیریتیاش در آن مقطع باعث شد روند موفق باشگاه قطع شود؟
دقیقاً، وقتی یک باشگاه موفق است چه لزومی دارد افراد را جابهجا کنید و چرا نمیگذارید تا سه، چهار سال بمانند و کار کنند؟
اما حاجحبیب یکی، دو سال بعدش برگشت و دوباره مدیرعامل شد اما نتوانست تیم را موفق کند.
برای اینکه آن ابزارها کنارش نبودند. من گفتم بخشی مربوط به داشتن بازیکن خوب است و بخشی هوادار، یکی هیأتمدیره و کادر فنی که اینها باید با هم مَچ شوند. الان باشگاه پرسپولیس چند سال است که دوران موفقی داشته. پرسپولیس چند سال است هواداران خوب و همراهی دارد، بازیکن و مربی هم مچ هستند. مدیریت شاید 50درصد در موفقیت سالهای اخیر تأثیر داشته؛ یعنی از چهارتا فاکتور سهتا و نصفی را داشته، پس این تیم پتانسیل قهرمانی را دارد. امروز مدیریت باشگاه سرحال است، هوادار حمایت میکند و کادر فنی و بازیکنان هم خوب هستند، پس این تیم پتانسیل قهرمانی دارد و نباید کارش به اما و اگر کشیده شود. این جریان در آن فصل وجود نداشت. هوادارانمان دوقطبی شدند، بازیکنان، مدیرعامل و هیأتمدیرهمان هم همینطور و هرکس یک حرفی میزد که اینها باعث شد تیم نتیجه نگیرد.
شما بعد از آن مصدومیت گردن به ترکیب تیم برگشتید؟
- بله، من برگشتم تا وقتی آقای وینگادا آمد. در جام باشگاههای آسیا هم یک بازی کردم که 3 بر یک بردیم اما در بازی الغرافه که در زمین آنها انجام شد من در ترکیب نبودم و پنجتا خوردیم.
فکر میکنم علیرضا حقیقی بازی کرد.
- بله، علیرضا بازی کرد و آمادگی هم نداشت؛ یعنی اصلاً فکرش را نمیکرد. روز قبلش احمدرضا، او و گلر دیگرمان را 300تا شکم برده بود و وقتی ارنج را خواندند همه ما شوکه شدیم. احمدرضا هم میگفت نمیدانم چه بگویم و اتفاقات عجیبی افتاد.
یعنی انتخاب ترکیب در زمان وینگادا و آن بازی خاص به مسائل غیرفنی ارتباط داشت؟
بله، یادم است کریم باقری هم در ترکیب نبود و وینگادا او را بیرون گذاشت. من و کریم روی نیمکت بودیم که وقتی گل اول را خوردیم احمدرضا با مشت زد روی صندلی و من گفتم آرام باش. یادم هست چند بازیکن آن روز در ترکیب نبودیم و بعد هم که برخی اضافه شدند کمکی به تیم نکرد. مسائلی پشت پرده بود که آسیب زده بود. عدم هماهنگی مدیر با بازیکنان، عدم هماهنگی کادر فنی با بازیکنان و تمام این عدمها باعث شد هم بازیکنان آسیب ببینند و هم تیم. این چیزی که بین هوادار و مدیرعامل و مربی وجود داشت در نهایت باعث شد فصل خوبی نداشته باشیم و تیم وارد شوکی شد که چند سال ادامه داشت.
یادم می آید روز اولی که آن تیم در زمین آکادمی کمیته المپیک جمع شد همه میگفتند چه تیم پرستارهای؛ چون توره، آتسو و پتروویچ و چند بازیکن خوب داخلی را جذب کرده بودید. قطبی هم که ظاهراً راضی شده بود بماند و کار کند.
افشین قطبی رفته بود و بازیکنان را دیگران میگرفتند. سال قبلش استیلی و مرزبان با تفکر خودشان تیم را چیدمان کردند اما در آن سال این مسأله با مدیریت بود و هرکس را دوست داشتند گرفتند و هرکسی هم دوست نداشتند جدا شد. این مسیر مدیریتی باشگاه بعد از فصل 87-86 مسیر خوبی نبود. البته آنهایی هم که آمدند دوستان ما هستند اما وقتی در باشگاه مسئولیت داشتند خوب کار نکردند.
البته در این 13 سال شاید تعداد مدیرانی که عملکرد موفقی در باشگاه پرسپولیس داشتند به سه نرسد.
بله، یکی از عوامل بهخاطر قراردادها با اسپانسرها و بازیکنان است. البته به رقمش کار ندارم، شکلش را میگویم که بعضاً باعث شده بازیکن راحت جدا شود و برود. یک زمانی آقای عابدینی در پرسپولیس قرارداد میبست و روز اول به بازیکن میگفت با شما سهساله میبندیم، بازیکن میگفت چشم. بعد میگفت اگر ترانسفر شدی 50درصد مال ماست؛ یعنی به فکر آینده پرسپولیس بود. فکر میکنم از قرارداد مرحوم مهرداد میناوند با آن تیم اتریشی رقم خوبی به پرسپولیس رسید که عددش یادم نیست. یعنی وقتی جابهجایی انجام میشد بازیکن ضرر نمیکرد، بلکه هم بازیکن بزرگ میماند هم باشگاه. الان قرارداد میبندند مدیرعاملی میآید که تعهدی ندارد. مثل اینکه رئیسجمهوری میآید و تعهدی به جامعهاش ندارد؛ یعنی میآید و کار میکند و میرود. مدیرعاملهای ما هم همینطوری هستند. آنها باید تعهد داشته باشند و هر چیزی را امضا نکنند. البته انتخابها اکثراً سیاسی هستند و با توجه به شرایط و ارتباطشان با وزارت ورزش و گروههای منتسب به آنها انتخاب میشوند و مشکلاتی ایجاد میشود.
بعد از جدایی از پرسپولیس چه سرنوشتی داشتید؟
دو سال رفتم صبا. اولش 6 ماه خوب نداشتم و آن زمان را از دست دادم تا جا بیفتم اما بعد از آن یک سال و نیم خوب را با خدا بیامرز محمود یاوری داشتم که یک تجربه خیلی خوب برایم بود و در اوج تجربه از کار کردن با مرحوم یاوری لذت بردم.
بعد از صبا چه شد؟
رفتم به استیلآذین حسین هدایتی که به لیگ یک سقوط کرده بود اما با توجه به اینکه 12 امتیاز از آن تیم کم کردند نتوانستیم صعود کنیم. بعد از آن هم با فراز کمالوند رفتم به شهرداری تبریز.
تجربه آخر چطور بود؟
خوب نبود. احساس کردم یک مقدار برخی مسئولان و مربیان، بزرگکشی میکنند. البته من خودم را بازیکن بزرگی نمیدانستم اما بازیکن پرسپولیس بودم. آنجا شرایط آزاردهنده بود و احساس کردم باید در همان روزهای خوش پرسپولیس خداحافظی میکردم. البته بهلحاظ تمرینی میتوانستم ادامه دهم اما با توجه به حاشیههایی که ایجاد شد نباید میرفتم. من آن سال دنبال حاشیههای بازیکن و مربی نرفتم و آسیب دیدم.
وقتی خداحافظی کردید چند سال داشتید؟
سال 92 بود و الان 8 سال گذشته. فکر کنم 35، 36 سال داشتم.
میتوانید رقم قرارداد فصلی که با پرسپولیس قهرمان شدید را بگویید؟
بله، 85میلیون تومان بود که البته 10درصدش را بهخاطر جریمه کم کردند.
بهخاطر شکست 4 بر یک در اهواز مقابل استقلال؟
نه، برای آن بازی جریمه نشدیم. بهخاطر باخت 2 بر یک در آزادی به راهآهن جریمه شدیم. البته حاجحبیب میگفت از این 10درصد هرچقدر پول باشد باز هم میدهم. واقعاً رفتار خوبی داشت آن هم در حالی که پولی به باشگاه نمیدادند. آن زمان پاداش بردهای ما 150، 200هزار تومان بود.
قرارداد بازیکنان تیمهای متمولی مثل سپاهان در آن فصل چقدر بود؟
چیزی حدود 180 تا 200میلیون تومان؛ یعنی دو برابر بازیکنان پرسپولیس.
با 85میلیون تومان در سال 86 چه کارهایی میشد کرد؟
یادم هست مثلاً قیمت ماشین سانتافه در آن سال 50میلیون تومان بود؛ یعنی میتوانستی یک ماشین بخری و خرج روزمرهات را بدهی. یعنی عددی نبود اما باز هم خوب بود. البته حضور در پرسپولیس متفاوت بود و وقتی به این باشگاه میآمدی پیراهن تیم خیلی باارزش بود. ما سال 86 اصلاً به پول فکر نکردیم. بازیکنان هم غالباً دستشان به دهانشان میرسید. شاید یک مقدار برای جوانهایمان سخت بود اما برای حاجحبیب فرقی نمیکرد چه کسی فیکس است چه کسی ذخیره. ما آن سال پاداش قهرمانی هم نگرفتیم. دریغ از یک عدد سکه. جشن قهرمانی هم باشگاه گرفت که همه وعدههایی که دادند در حد وعده باقی ماند.
چه پاداشی وعده داده بودند؟
فکر کنم آن زمان آقای قالیباف شهردار تهران بود و گفته بودند یک تعداد سکه به بازیکنان میدهند؛ یعنی آنطور که ما حساب کردیم باید نفری 20 تا 30 سکه به بازیکنان میرسید اما انگار پرداخت نکردند.
باشگاه هم که پولی نداشت.
بله، شرایط باشگاه طوری نبود که پاداش بدهد. سال بعدش آقای هدایتی آمد و کمک کرد؛ یعنی قراردادها را از آن 80، 90میلیون رساند به 200، 210میلیون تومان.
شما اهل آزادشهر استان گلستان هستید و همشهری احمد نوراللهی به حساب میآیید.
بله، اتفاقاً ارتباط خوبی هم با خانواده نوراللهی دارم. ما در منطقهای که هستیم استعدادهای فعال و پرانرژی داریم. احمد هم یکی از آن استعدادها بود. یادم نیست با استیلآذین یا پرسپولیس به یزد رفته بودیم که دیدم این بچه چقدر خوب است. گفتند بچه آزادشهر است. من از احمد وقتی آمد پرسپولیس شناخت کامل داشتم و با پدر و مادرش هم ارتباط دارم. همین الان هم هرچند روزی که به آزادشهر میروم بعضاً با حاجیهخانم (مادر احمد) صحبت میکنم.
با خود احمد چطور؟
واقعیتش تلفنی که نه، اما هر وقت حضوری ببینم با هم حرف میزنیم، اما با حامد لک بهخاطر اینکه پستش تخصصیتر است تا جایی که بشود با هم حرف میزنیم.
با حامد لک ارتباطتان از کجا شروع شد؟
از زمان صبا. آنجا بودیم که دیدیم بچهای آمد با قد بلند و دستهای کشیده. گفتیم این کیست؟ گفتند حامد لک. حامد آنجا همیشه کنار من بود و سؤالش این بود که چطوری رفتی پرسپولیس؟
فکر کنم سال اول لیگ برترش بود.
بله، فصل 89-88. همان سال به هومن افاضلی که مربی امیدها بود گفتم این بچه جایگاه دارد. اسامی تیم ملی را داده بودند که اسم حامد نبود. گفتم شرایط این بچه خیلی خوب و مستعد است. بعد که آقای افاضلی ایشان را دید گفت چقدر خوب است. گفتم چرا او را ندیده بودید؟ از آنجا بود که حامد رفت تیم ملی و فیکس بازی کرد و خوب بود. حامد الان جاافتاده شده و خودم هم کارهایش را پیگیری میکنم. او از نظر اخلاقی بچه درستی بود و به بزرگترش احترام میگذاشت؛ یعنی از آن گلرهای نمکنشناس نبود. این را خودم دیدم و دوست داشتم رشد کند تا اینکه به پرسپولیس آمد.
در این 10، 12 سال گلرهای برجستهای به پرسپولیس آمدند که شرایط خوبی نداشتند یا در این تیم افت کردند. این بهخاطر شرایط متزلزل تیم بود یا خود آن گلرها اشتباه میکردند؟
نه، ببینید اول یک بحثی را باز کردم که گفتم اگر چارت منظمی در تیم نباشد این روی کار بازیکنان و تیم تأثیر منفی میگذارد. در این جریانات خیلیها هم آمدند در مقاطع مختلف که درخششی مقطعی داشتند اما پایدار و منظم نبود. سرمنشأ این هم به مدیریت برمیگردد و عدم انتخاب درست و عدم برنامهریزی دقیق. یعنی در برخی زمانها برای انتخاب برخی گلرها، مربیان و... بین آنها با هوادار نظم نبود و بعد از آن سال قهرمانی، تیم شیرازه نداشت. یکی این بود که برای پرسپولیس گلر انتخاب میکردند اما در میان آنها گلرهای تاپ و تراز اول نبود و در عملکردشان تردید داشتند. یعنی میگفتند بگیریم، بازی میکند، حالا ممکن است جواب بدهد یا نه. تا اینکه علیرضا بیرانوند آمد و چهار، پنج سال بازی کرد و الان هم که حامد بازی میکند.
شما با گلرهای زیادی بهعنوان مربی، همتیمی و همپستی کار کردهاید و با چند نسل ارتباط داشتید.
من یک زمانی کنار احمدرضا عابدزاده برای مقدماتی جامجهانی 98 توسط آقای مایلیکهن برای تیم ملی انتخاب شدم تا اینکه احمدرضا بهعنوان پیشکسوت بازنشسته شد و آمد کنار ما بهعنوان مربی گلرها. من خیلی از دوستان را دیدم و تجربیات زیادی کسب کردم. گلری مثل بازی در پستهای دیگر نیست و یک تخصص است. شما باید سبکها و شیوهها را خوب بشناسی. من از این مسأله خیلی استفاده کردم و خدا را شکر این شناخت از شیوهها به من خیلی کمک کرد.
پس چرا اینقدر تعداد بازیهای ملیتان کم است؟
دوتا بازی ملی دارم. یک زمانی نزدیک 5، 6 سال که آقای بلاژویچ آمدند با سبک خاص نفراتی مثل من، داود فنایی و پرویز برومند را که 4، 5 نفر بودیم از لیست تیم ملی خارج کردند و بعد از آن موردی که پیش آمد این بود که نفراتی مثل ابراهیم میرزاپور را انتخاب کردند به علاوه دو سهتا دیگر. سبک و سیاقشان روابطی بود. آن زمان آقای رضاییان مدیرعامل باشگاه فولاد بودند و یک زمانی 7، 8تا بازیکن از فولاد در تیم ملی حضور داشتند و انگار باشگاه فولاد خرج تیم ملی را میداد. زمانی که من در اوج بودم دیگر به من بازی ملی نرسید و چند سال زمان آقای برانکو رزرو بودم و دیگر هم دعوت نشدم که البته مشخصاً دلیلش فنی نبود.
فکر نکنم قبلاً جایی این بحثها را باز کرده باشید.
نه، نشده. واقعیت اینکه تیم فولاد پتانسیل دادن 7، 8 یا 10 بازیکن به تیم ملی را نداشت و مشخص نبود پشت پرده چه اتفاقی میافتد و چرا این نفرات دعوت میشدند. البته آن بازیکنان برای من قابل احترام هستند اما بحث رقابت نبود؛ نه برای من، نه برای خیلیهای دیگر.
الان بهعنوان مربی گلرها کار نمیکنید؟
نه، یک مجموعه داریم در استان البرز که آنجا کمک میکنم؛ یعنی برنامه و تز میدهم. یک آکادمی داریم که الان 18 سال است فعالیت میکند به نام ماه سما. از سال 83-82 که باشگاه کشاورز قدیم وجود داشت با عنوان آب و خاک کرج وارد شدیم و 4، 5تا بازیکن خوب از آنجا درآمد مثل علی زینالی، مهرداد پولادی، مجید خدابندهلو و علی سلمانی. ما این مجموعه را دادیم به مربیان خودمان و برنامهریزیهایش با ماست و بحث درآمدی هم مطرح نیست. ما هم در بحث پرورش گلر هم در آکادمی موفق بودیم. 8تا تیم در استان البرز داریم و یک تیم در آسیاویژن تهران و مشغول هستیم.
شرایط فنی حامد لک در پرسپولیس را چطور میبینید؟
حامد با توجه به پتانسیل و تجربه خیلی بالایی که دارد باز هم دوست دارد همه چیز را یاد بگیرد. یکسری مسائل حاشیهای طی دو، سه سال داشته که همه اینها را از خودش دور کرده و قدر چیزهایی که دارد و یاد گرفته را خوب میداند. در بحث فنی وقتی کارش را دنبال کنید میبینید یکسری پوئنها را توانسته به دست بیاورد و روزبهروز بهتر کار میکند، مثلاً زمانهایی میدیدید در کار با پا مشکل داشت اما الان میبینید شرایطش خیلی بهتر از قبل شده یعنی دارد تمرین میکند که بهتر شده. یک مقدار در بحث تاکتیک گلری در روزهای اول استرس داشت و تمرکز نداشت؛ یعنی گنگ بود اما الان خیلی خوب شده. من در مسابقات آسیایی دیدم و احساس کردم حامد بزرگ شده. از نظر فنی به نظرم روزهای خوبی را تداعی کرده و چیزی حدود 30، 35تا بازی در پرسپولیس انجام داده که در این تعداد بازی از او تزلزل ندیدهایم.
شاید در یکی، دوتا بازی اشتباه داشته، مثل باخت در اراک.
آنجا هم اشتباه فاحشی نبود؛ یعنی من مربی میبینم گلرم از نظر طمأنیه و خروج خوب است و مثل بعضی گلرها نیست که دوتا بازی خوب باشد و بعد بهطور ناگهانی تیم را زمین بزند. اینکه تداوم داشته باشی مهم است. من علاقهمندم حامد موفق شود و فیکس تیم ملی باشد، چون پتانسیلش را دارد. او مثل برخی گلرها نیست که خودش را گم کند و هرچه بالاتر میرود افتادهتر میشود و امیدوارم روزگار خوبی داشته باشد.
اگر بخواهید سهتا گلر برتر تاریخ پرسپولیس را معرفی کنید به کدام نفرات اشاره میکنید؟
واقعیت قضیه اینکه با توجه به جمعبندی تمام این سالها و نفراتی که من در فوتبال میشناختم کسی در حد احمدرضا نبود. شاید خیلیها یادشان نباشد اما من عملکرد احمدرضا را اول میدانم. اجازه بدهید نفر دوم و سوم را نگویم اما در حال حاضر به نظرم با توجه به شرایط فنی تیم الان حامد را در آن سطح میبینم که مثلاً دومین یا سومین برایش اتفاق بیفتد. البته همزمان با آقای عابدزاده مثلاً نیما نکیسا بود که گلر خیلی خوبی بود و در تیم ملی بازی کرد یا داود فنایی خیلی خوب بود، اما در این 10، 15 سال همه گلرها در یک سطح قدم برداشتند و کلاس احمدرضا فقط بولد بود و نمیشود او را با بقیه قیاس کرد. او عقاب آسیاست و هنوز هم کسی در جایگاه او پا نگذاشته است.
اما در مقام مربی گلرها بشدت سختگیر بود.
احمدرضا چون خودش تمرین سنگین میکرد به گلرها هم سخت میگرفت که البته تز خوب و درستی بود، زیرا باعث میشد طول عمر فوتبال گلرها زیاد شود، چون در تمرین دیر خسته میشدند. البته سختگیری احمدرضا برای جوانها بود و وقتی من را تمرین میداد فتیله را پایین میآورد. به من میگفت تو 7، 8 سال از اینها بزرگتری و باید کارهای سرعتی انجام بدهی و کمتر فشار بیاوری در حالی که به جوانها تمرینات سنگینی میداد. بگذارید یک خاطره هم از ایشان بگویم. یک روز من در کنار علیرضا حقیقی، محسن الیاسی و میثاق معمارزاده زیر نظر احمدرضا تمرین میکردیم. یک آیتمی خودش انجام میدهد که از تیر دروازه آویزان میشود و پاهایش را در شکمش جمع میکند که الان هم انجامش میدهد و فیلمهایش را در اینستاگرامش میگذارد. به ما گفت این حرکت را انجام بدهید و وقتی این کار را میکردیم با پشت دست محکم به شکممان ضربه میزد. من رفتم خانه و شب خوابیدم و صبح بلند شدم تا لباس عوض کنم، دیدم کل شکمم کبود شده. گفتم کی به ما حمله کرده؟ رفتم سر تمرین دیدم حقیقی شکمش را گرفته و آن یکی پهلویش را. آن زمان احمدرضا همزمان با آن حرکت به شکم ما ضربه میزد تا شکل بگیرد.
در ایران کارشناسها خیلی حرف میزنند
یزدانی: نقطه قوت تیم ملی اسکوچیچ است
اردوی هفت، هشت روزه مشکلی ایجاد نمیکند. نه عجیب و غریب است و نه نگرانکننده. چون بازیکنان از نظر آمادگی فنی و ذهنی عقب نیستند که مربی بخواهد عقبماندگی آنها را جبران کند. فقط کمی نیاز به هماهنگی بیشتر دارند که مربی میتواند ظرف سه، چهار روز آن را به وجود بیاورد
امیر اسدی @amir_asadi62
با اینکه از ایران فاصله گرفته و در آمریکا فعالیتهای ورزشی خود را دنبال میکند اما از شرایط تیم ملی آگاهی کامل دارد و تحلیلهای دقیقی نیز در این زمینه انجام میدهد. داریوش یزدانی با سابقه سالها بازی برای تیم ملی و باشگاههایی نظیر برق شیراز، استقلال، بایر لورکوزن آلمان، پیکان، سایپا و البته فعالیت به عنوان مربی در فوتبال آمریکا، معتقد است بازیهای ایران در این مرحله حساسیتی ندارد و تیم ملی مطمئناً به عنوان تیم نخست از این گروه صعود خواهد کرد. از نظر یزدانی، تیم ملی بازیکنان باکیفیتی در اختیار دارد و البته او نقطه قوت ایران را دراگان اسکوچیچ معرفی میکند. مربی کرواتی که در آستانه آغاز تورنمنتی مهم قرار گرفته اما یزدانی میگوید او برگ برنده ایران در این بازیها است و باید به او اطمینان کامل داشت.
پیشتر میدیدیم که لیگ چند هفته مانده به بازیهای تیم ملی تعطیل میشد و بازیکنان در اختیار کادر فنی قرار میگرفتند. الان اما چنین اتفاقی را مشاهده نمیکنیم. بازیهای حساس تیم ملی 10 روز دیگر آغاز میشود اما بازیکنان دوشنبه هم در لیگ به میدان رفتند. این فرصت کم مشکلی برای تیم ملی ایجاد نخواهد کرد؟
من اگر خودم هم مربی تیم ملی بودم، این برنامه را میپذیرفتم. چون باشگاهها همیشه باید در اولویت باشند و برنامهها را بر اساس بازیهای آنها طراحی کرد. دلیلش هم این است که باید لیگمان را در اولویت قرار بدهیم. اتفاقاتی عجیب در سالهای اخیر برای لیگ ما افتاده و همین باعث شده پیشرفت نکنیم. نوع بازیها، نوع رفتارها -چه از جانب بازیکنان و چه مربیان- و کیفیت بازیها، هیچکدام نشان نمیدهد که لیگ ایران پیشرفت کرده است. هنوز سر جای قبلیمان هستیم و فرقی نکردهایم. حتی قبلاً بازیکنان و مربیان محبوبتر از حالا بودند و دلیلش هم این است که به لیگ بها ندادهایم و همیشه تیم ملی در اولویت بوده. این دو در قریب به اتفاق مواقع در تضاد با یکدیگر بودهاند و مشکلاتی را به وجود آوردهاند. بنابراین خیلی مهم است که لیگ به موقع برگزار شود.
اما برخی اوقات باید شرایط را هم در نظر بگیریم. به عنوان نمونه در حال حاضر برای پیروزی و موفقیت در بحرین به زمان بیشتری نیاز داریم. اینطور نیست؟
هیچ جای دنیا تیم ملی را دو هفته زودتر از مسابقات در اختیار سرمربی قرار نمیدهند. مگر اینکه تیم بخواهد به جام جهانی برود یا در جام ملتها شرکت کند. آنوقت لازم است که حدود دو هفته زودتر بازیکنان در اردو حاضر شوند. بازیکنان تیم ملی چه کسانی هستند؟
دقیقاً بهترین بازیکنان تیم ملی در اروپا حضور دارند و بعضی بازیکنان خوب داخلی هم باید در کمپ شرکت کنند. طارمی، سردار آزمون، علیرضا جهانبخش، علی قلیزاده، میلاد محمدی، علیرضا بیرانوند، کاوه رضایی و... قطعاً این بازیکنان میتوانند به تیم ملی خیلی کمک کنند. آنها در تیمهای باشگاهی خود عالی تمرین کرده و منضبط هم بودهاند. اردوی هفت، هشت روزه مشکلی ایجاد نمیکند. نه عجیب و غریب است و نه نگرانکننده. چون بازیکنان از نظر آمادگی فنی و ذهنی عقب نیستند که مربی بخواهد عقبماندگی آنها را جبران کند. فقط کمی نیاز به هماهنگی بیشتر دارند که مربی میتواند ظرف سه، چهار روز آن را به وجود بیاورد. از طرفی دیگر اکثر بازیکنان تیم ملی سالهاست که کنار هم بازی میکنند و تیم جدیدی تشکیل ندادهایم که نیاز به اردوی بلندمدت داشته باشد. این اتفاق نباید نگرانمان کند، چون با سه چهار تمرین، چند کلاس تئوری و چند فیلم و آنالیز مربی میتواند هماهنگی خوبی به وجود بیاورد.
اما بپذیرید که حساسیت بازیها بالا است و نتایج ضعیف میتواند منجر به حذف تیم ملی از جام جهانی 2022 شود.
بازی با بحرین و عراق حساسیتی ندارد. یا ما به مرحله بعد و سپس جام جهانی میرویم یا نه. از این دو حالت که خارج نیست. بنابراین جای نگرانی نیست. فقط اگر اجازه بدهیم بازیکنان فوتبال بازی کنند و لذت ببرند، ما صعود خواهیم کرد. باز هم تأکید میکنم فقط باید انگیزه میان بازیکنان به وجود بیاید و آنها فوتبال بازی کنند. ضمن اینکه حساسیت برای بحرین و عراق است که باید مقابل تیم قدرتمند ایران بازی کنند. تیم ملی ایران از تمام حریفان خود یک سر و گردن بالاتر است. مطمئنم همه را میبرد و از این گروه صعود میکند. حساسیت برای بحرین است که باید برابر تیم ما به میدان برود. تیممان در تمام پستها آنقدر خوب است که حساسیتی برای ایران وجود نخواهد داشت. مربی ما هم یک مربی فوقالعاده است و در تیمهایی که کار کرده کیفیت خود را نشان داده. تیمهای او همیشه فوتبال باکیفیتی به نمایش گذاشتهاند و اگر تیم ملی بتواند به همان اندازه کیفیت داشته باشد میتواند خیلی راحت صعود کند.
یعنی شما معتقدید خیلی راحت میتوانیم صعود کنیم؟
صعود راحت با تلاش به دست میآید. اولاً همه باید تمرکز داشته باشند، حرف مربی را گوش بدهند و از فضای مجازی پرهیز کنند. از نظر فیزیکی همه بازیکنان خوب هستند و فضل را به بهترین شکل تمام کردهاند. همین مسأله میتواند به تیم ملی کمک کند. البته منظور من از صعود راحت این نیست که همه بازیها را با اختلاف گل ببریم. میدانم در چنین تورنمنتهایی موقعیت به آسانی گیر بازیکنان نمیآید. آنها بخصوص مهاجمان باید باهوش باشند و از موقعیتها نهایت استفاده را ببرند. اگر چنین شرایطی برای ما رقم بخورد، میتوانیم صعود کنیم که من معتقدم این اتفاق رخ خواهد داد.
خود شما تجربه بازی در بحرین را در کارنامه دارید. همیشه شرایط سختی برای تیم ملی در منامه به وجود آمده که در نتیحه بازی نقش غیر قابل انکار داشته. زمان مربیگری میروسلاو بلاژویچ اوج این مسأله را شاهد بودیم. این موضوع و اتفاقاتی که همیشه از سوی میزبان رقم خورده، چقدر میتواند روی کار تیم ملی اثر بگذارد؟
دوره مربیگری بلاژویچ اختلافات بسیاری در تیم ملی وجود داشت. در فدراسیون فوتبال نیز همینطور. بین بازیکنان تضاد بود و همین باعث شد شکست بخوریم وگرنه من بازی در بحرین را مشکل نمیبینم.
اما در بازی رفت هم همین تیم ملی مقابل حریف شکست خورد.
خب زمانی که مارک ویلموتس سرمربی تیم ملی شد، حواشی بسیاری در تیم ملی به وجود آمد. از طرف فدراسیون خودمان و برخی رسانههای داخلی. خودمان تیم ملی را به هم ریختیم و نتایج به دست آمده ارتباطی به قدرت عراق و بحرین نداشت. متأسفانه افرادی میخواستند تیم ملی شکست بخورد که همینطور هم شد. من اما در مقطع فعلی حاشیهای اطراف تیم ملی نمیبینم. آقای اسکوچیچ هم در صحبتها، برنامهریزیها و انتخابهای خود با دقت عمل کرده و اجازه نداده مشکل حادی به وجود بیاید.
شما هم مثل اکثر کارشناسها، با وجود سردار آزمون و مهدی طارمی، نقطه قوت تیم ملی را خط حمله میدانید؟
به نظر من نقطه قوت تیم ملی آقای دراگان اسکوچیچ است. چون از نظر فنی مربی باکیفیتی است و آنقدر توانایی دارد که تیم را به بهترین شکل آماده کند و نتیجه بگیرد. اما اگر بخواهیم میان بازیکنان از کسی نام ببریم، قطعاً نظر من علیرضا بیرانوند است. با اینکه چند ماه بازی نکرده اما هنوز هم میگویم ستون اصلی تیم ملی است.
اگر بخواهیم در مورد نقطه ضعف تیم ملی صحبت کنیم چطور؟ چون در زمان کارلوس کیروش تیم ملی چند لایه دفاع میکرد و سعید عزتاللهی همیشه جلوی مدافعان حضور داشت. الان اما تیم ملی با یک هافبک دفاعی به نام احمد نوراللهی بازی میکند که ذاتاً بازیکن این پست نیست. همین مسأله انتقادهای بسیاری به دنبال داشته و البته باعث شده تا فشار روی خط دفاع بیشتر از قبل شود. نظر شما در این رابطه چیست؟
همین کارشناسها که شما میگویید، از کیروش هم ایراد میگرفتند و گروهی تشکیل دادند تا او را بیرون کنند. نحوه بازی تیم ملی ایران مسألهای نیست که کارشناسها دربارهاش اظهارنظر کنند. اینکه یک تیم چطور و با چه روشی بازی کند، فقط در حیطه اختیارات سرمربی است. کیروش سبک خودش را داشت و اسکوچیچ هم سبک خودش را دارد. وقتی در طول دو سال سه مربی تغییر دادهایم، باید بپذیریم که امکان دارد در بعضی از پستها شکننده باشیم. زمان کیروش هم مقابل ژاپن سه گل خوردیم و در نیمهنهایی جام ملتهای آسیا باختیم.
اما کارشناس حق دارد تا نظرش را درباره تیم ملی کشورش بدهد.
حق دارد اما این را با صراحت از قول من بنویسید که کارشناسها در فوتبال ایران بیش از اندازه حرف میزنند. آنها به راحتی اظهارنظر میکنند، حتی درباره یک مربی که سالها در رئال مادرید و منچستریونایتد کار کرده است. آنها بدون اینکه زمان بدهند، راجع به استراماچونی صحبت میکنند، درباره ویلموتس اظهارنظر میکنند و حالا هم نوبت اسکوچیچ فرا رسیده است. آنها باید صبر کنند و به مربی وقت بدهند تا یک تورنمنت را با اسکوچیچ تمام کنیم. آنوقت میتوان حرف زد و انتقاد کرد. همه کارشناسها هم در حد لالیگا و سری آ هستند و هنوز بازیها شروع نشده در مورد تیم ملی نظر میدهند اما با تمام این تفاسیر مطمئن هستم که در بحرین نتیجه میگیریم و به مرحله بعد صعود میکنیم.
چراغپور: یک دقیقه و 45 ثانیه با عزیزی خادم حرف زدم
جلال چراغپور درباره اینکه آیا پس از انتخابش بهعنوان سرپرست کمیته آموزش، فعالیتی در فدراسیون فوتبال داشته یا خیر، صحبتهایش را اینگونه آغاز میکند: «با آقای عزیزی خادم یک دقیقه و 45 ثانیه صحبت کردم و چند کلمه بیشتر هم نشد. اول که کنجکاو بود بداند من بچه گیلان هستم یا تهران! گفتم بچه تهرانم ولی بعد از بازنشستگی به خاطر آب و هوا به گیلان آمدم. بعد هم گفتند شما را نمیشناسم ولی اسمتان را همه جا به نیکی یاد میکنند. به او گفتم من هم شما را نمیشناسم! ما فوتبالی هستیم و اگر یک ضربه بخوریم، باید یکی بزنیم. (با خنده)»
چراغپور در ادامه میگوید: «عزیزی خادم گفت به ما در کمیته آموزش کمک میکنید که من هم قبول کردم. تلفن قطع شد و بعد از 15 روز دیدم همه زنگ میزنند و تبریک میگویند. سپس متوجه شدم روابط عمومی فدراسیون فوتبال اعلام کرده که چراغپور سرپرست کمیته آموزش شده است. بعد از آن صحبت کردم و گفتم در مورد سرپرستی با من صحبتی نشده است، چون سرپرستی اصلاً امنیت شغلی ندارد و نمیشود برنامهریزی کرد. یک روز میآیند و میگویند برای این پست مسئولی انتخاب شده و شما بروید. با این حال تا امروز نه تماسی داشته و نه صحبتی کردهاند، ولی در تلویزیون دیدم عزیزی خادم اسم مرا آورد و دوباره حرفهایی زد. البته ابلاغی هم به نیما نکیسا به عنوان سرپرست دپارتمان آموزش دادهاند. او هم صحبتهایی در فدراسیون فوتبال کرده بود که میخواهم محتوای آموزش بزرگسالان، پایه و ... را تغییر بدهم. اینها اصلاً شرح وظایف دپارتمان نیست و برای کمیته آموزش است. خیلی از این حرفها تعجب کردم. شرح وظایفی که برای دپارتمان از طریق روابط عمومی فدراسیون فوتبال منتشر شده اصلاً شرح وظایف این دپارتمان نیست. شاید اساسنامه را تغییر داده یا دپارتمان را با کمیته آموزش ادغام کردهاند!»کارشناس فوتبال ایران در پایان میگوید: «تا امروز به فدراسیون نرفتهام، چون دلیلی ندارد بروم. ابلاغی هم برایم نیامده است، حداقل باید ابلاغ سرپرستی ما را روی سایت میگذاشتند یا برایمان ارسال میکردند تا کارمان را شروع میکردیم.»
رحمان رضایی: برای تیم ملی آیه یأس نخوانیم
تیم ملی فوتبال ایران که در گروه سوم رقابتهای مقدماتی جام جهانی ۲۰۲۲ قرار دارد و در پایان مرحله رفت این مسابقات بعد از عراق و بحرین در رده سوم جدول قرار گرفت، از روز ۱۳ خرداد دور جدید بازیهای خود را با دیدار مقابل کامبوج آغاز میکند، به این امید که بعد از چهار بازی موفق به صعود از این گره شود.
رحمان رضایی مدافع سابق تیم ملی ایران در این خصوص میگوید: «با اینکه ما باید هر چهار بازی باقی مانده را پیروز شویم تا موفق به صعود از گروه شویم، اما میتوان به رخ دادن این اتفاق امیدوار بود.
اگر تاریخ را ورق بزنید در تاریخ فوتبال ما کم دیده نشده کارهای بزرگی که ابتدا نشدنی به نظر میرسیده اما با همت و غیرت ایرانی این کارهای نشدنی صورت گرفته که شاید یکی از شاخصترین این اتفاقات، حماسه ملبورن بود. واقعبینانه باید گفت کار صعود سخت است اما باید برویم برای عملی کردن این کار سخت. شکست دادن چهار تیمی که با ما همگروه هستند خارج از عهده ما نیست و با کمی همت میتوان این کار بزرگ را انجام داد.»
مدافع سابق تیم ملی ایران و سرمربی پیشین ذوبآهن میگوید: «متأسفانه در زمان ویلموتس نتایج به گونهای رقم خورد که راه امروز تیم ملی بسیار سخت و صعبالعبور باشد اما به اعتقاد من نباید از الان برای تیم ملی آیه یأس خواند و باید به صعود آنها به جام جهانی امیدوار بود. هشت سال پیش هم تیم ملی چنین شرایطی پیدا کرده بود و باید برای صعود حتماً در سه بازی پیاپی پیروز میشد که تیم ملی ایران این کار دشوار را انجام داد و از سد لبنان، قطر و کره جنوبی با پیروزی عبور کردیم و راهی جام جهانی شدیم. باید این اتفاق را چراغ راهی کنیم برای بازیهایی که در پیش داریم و با الگو قرار دادن تاریخ خودمان، یک بار دیگر دست به کاری بزرگ و دشوار بزنیم. اتفاقی که دور از دسترس نیست و فقط کمی تلاش و پشتکار و انگیزه میخواهد تا عملی شود.»
2 میلیارد کمیته ملی المپیک یا 30 میلیارد
کشتی کدام را جدی بگیرد؟
در آخرین روزهای فعالیت دولت محمد باقر نوبخت، معاون رئیس جمهور و رئیس سازمان برنامه و بودجه به همراه مسعود سلطانیفر و سید رضا صالحیامیری، رئیس کمیته ملی المپیک در فدراسیون کشتی حضور پیدا کردند و ضمن بازدید از اردوی تیم ملی کشتی فرنگی، در جریان آخرین وضعیت فدراسیون کشتی به عنوان مهمترین رشته ورزشی ایران در بازیهای المپیک قرار گرفتند.
این اولین حضور مسئولان سیاسی در ۸ سال گذشته در اردوی کشتیگیران است که اتفاقاً اخبار قابل توجهی را هم در پی داشت.
محمد باقر نوبخت به همراه مسعود سلطانیفر و رضا صالحیامیری با فدراسیونهای المپیکی در هتل المپیک جلسه داشتند و همین امر باعث شد تا با حضور در خانه کشتی دیداری را با اعضای تیم ملی کشتی فرنگی داشته باشند.
در این دیدار نوبخت به عنوان عضو ارشد تیم اقتصادی دولت از موافقت با درخواست فدراسیون کشتی خبر داد. نوبخت اعلام کرد که ۳۰ میلیارد تومان به فدراسیون کشتی پرداخت شود اما این موضوع در حالی مطرح میشود که دوره فعالیت این دولت به زودی پایان مییابد و مشخص نیست که اعلام خبر موافقت با پرداخت ۳۰ میلیارد تومان به کشتی بر چه اساسی اعلام شده است؟
فدراسیون کشتی از مدتها پیش به دنبال دریافت ۶۰ میلیارد تومان از مجلس شورای اسلامی بود و تلاش کرد که از بودجه دولت، این مبلغ به عنوان کمک به این رشته المپیکی اختصاص پیدا کند اما این موضوع به محل اختلاف نظر بین برخی از فدراسیونها و همچنین کمیته ملی المپیک تبدیل شد. بعد از کش و قوسهای فراوان و با تقسیم این ۶۰ میلیارد بین چند فدراسیون دیگر در نهایت به ۲۰ میلیارد تومان کاهش پیدا کرد. علیرضا دبیر به عنوان رئیس فدراسیون کشتی اعتقاد دارد که کشتی به دلیل فعالیت همزمان دو رشته و اعزامهای متعددی که وجود دارد، در طول سال ۱۱۴ میلیارد تومان هزینه دارد؛ به همین خاطر هم به دنبال دریافت ۶۰ میلیارد از مجلس بود تا با بودجه کمیته ملی المپیک که به ۶ میلیارد تومان افزایش پیدا کرد و همچنین بودجه وزارت ورزش و جوانان و البته کمک اسپانسرها به رقم درخواستیاش نزدیک شود اما حالا نوبخت از جانب دولت وعده داده که ۳۰ میلیارد تومان به کشتی پرداخت شود اما کی و به چه شکل مشخص نیست.
این وعده نوبخت میتواند یک کمک استثنایی محسوب شود اما موضوعاتی وجود دارد که ابهامهای زیادی را به وجود میآورد.
اگر تا پایان عمر این دولت پرداخت نشود، مشخص نیست دولت بعدی زیر بار این تعهد برود. هنوز معلوم نیست که فدراسیون کشتی میتواند روی این پول حساب کند یا نه؟ در همین حال بعد از بحث فدراسیون کشتی با کمیته ملی المپیک در نهایت مسئولان کمیته تصمیم گرفتند، بودجه ۴ میلیاردی را به ۶ میلیارد افزایش بدهند. ظاهراً هم فدراسیون کشتی باید فعلاً همین افزایش
2 میلیاردی را جدی بگیرد. وعده نوبخت شاید سرابی بیش نباشد. اینگونه وعده دادنها یک ایراد بزرگ هم دارد و ممکن است به رو در رو شدن فدراسیونها منجر شود.
حال باید منتظر ماند و دید که وعده معاون رئیس جمهور برای حمایت از کشتی تا چه اندازه واقعیت دارد.
جوانمردی مصلحتی؟
نصیری قید المپیک را زد
پس از کسب دو عنوان نایب قهرمانی در مسابقات روئینگ سهمیه المپیک ژاپن توسط بهمن نصیری و نازنین ملایی و سهمیهبندی فدراسیون جهانی روئینگ مبنی بر انتخاب و معرفی یکی از این دو توسط فدراسیون، قرار بر این شد تا فدراسیون سهمیه را به یکی از این دو نفر بدهد. به این ترتیب وظیفه سنگینی بر عهده فدراسیون گذاشته شد تا از بین این دو نفر، یکی را راهی توکیو کند و دیگری را چهار سال دیگر منتظر بگذارد.
با وجود دشوار بودن انتخاب بین این دو نفر، خیلیها از همان ابتدا معتقد بودند که نازنین ملایی با توجه به نزدیکی با سرمربی تیم ملی و تأثیرگذار بودن او در انتخاب نهایی، شانس بیشتری برای حضور در توکیو دارد و اگر اتفاق خاصی نیفتد، او انتخاب نهایی فدراسیون خواهد بود. با این حال جلسات متعددی در فدراسیون برای تصمیمگیری درباره این ماجرا انجام شد اما هنوز تصمیم نهایی گرفته نشده بود تا اینکه روز گذشته اعلام شد بهمن نصیری خودش از حضور در المپیک کنارهگیری کرده و در عمل سهمیه را به ملایی تقدیم کرده است. اتفاق عجیب و غیر منتظرهای که شائبههای زیادی را ایجاد کرده است.
سایت فدراسیون قایقرانی با اعلام این خبر و استفاده از لفظ جوانمردی برای اقدام نصیری، پیامی را به نقل از او آورده است: «با توجه به قوانین پیچیده فدراسیون جهانی مبنی بر انتخاب یک نفر از بین من و خانم ملایی، علیرغم شانس بالاتری که جهت انتخاب شدن دارم. به منظور کاهش فشار بر فدراسیون و شخص دکتر سهرابیان از این چالش فرساینده کنارهگیری مینمایم.»
گذشتن از رویدادی مانند المپیک، آن هم در شرایطی که نصیری خودش طی روزهای گذشته خواستار تصمیمگیری عادلانه درباره این ماجرا شده بود، شائبههایی را ایجاد میکند که به تقویت شایعات اولیه دامن میزند. اینکه خود نصیری هم در آستانه تصمیم نهایی فدراسیون متوجه شده که شانس چندانی برای گرفتن سهمیه ندارد. با این حال با توجه به نوع پوشش این ماجرا، بعید هم نیست که توافقی بین او و فدراسیون انجام شده باشد تا با کنارهگیری، هزینه انتخاب ملایی و توضیح درباره آن را به حداقل برسانند.
به هر ترتیب این تصمیمی بوده که نصیری در نهایت گرفته و با استناد به توضیح خود فدراسیون که شانس بیشتری هم داشته، شانس حضور در بزرگترین رویداد دوران ورزشیاش را از دست داده و با روحیه جوانمردی راه را برای دیگر قایقران تیم ایران باز کرده است.
ذوب آهن یک - پرسپولیس 2
کامبک مثل یک قهرمان
از بین بازیکنان مصدوم پرسپولیس همه به ترکیب بازی ذوب رسیدند اما یحیی درباره مغانلو و نعمتی ریسک نکرد. با این حال حضور عالیشاه در ترکیب امیدواریهایی در فاز حمله این تیم ایجاد کرد تا سرخها کیفیتی بالاتر از دربی داشته باشند. پرسپولیس شروع فوق العادهای داشت؛ ریتم بالا، چرخاندن توپ در همه نقاط زمین، کارهای ترکیبی متعدد و موقعیتهایی که ایجاد میشد تیم یحیی را در موقعیت برتری نسبت به میزبانش قرار داد.
پرسپولیس در ده دقیقه نخست یک موقعیت مناسب را با ضربه بیدقت آلکثیر از دست داد. آنها در همین بازه زمانی فشار را روی دروازه حریف حفظ کردند اما دفاع حریف وا نداد و میزبان یک بار هم با ضد حمله صاحب شانس گل شد. پرسپولیس در ربع دوم بازی هم فوتبالی شناور و برتر ارائه داد و یکی دو موقعیت دیگر هم ساخت. بهترین شانس گل سرخها با پاس تماشایی عالیشاه و ضربه نهایی آلکثیر از مقابل دروازه هدر رفت. دقیقه 26 هم پهلوان با شوتی محکم درصدد باز کردن دروازه تیم سابقش بود که گردان مقابل این ضربه ایستادگی کرد. در شرایطی که هر لحظه به نظر میرسید پرسپولیس به گل برتری نزدیک و نزدیکتر میشود دقیقه 36 دفع توپ ناقص حامد لک باعث شد تا اسدبیگی بازیکن پیش آمده ذوب در پرس میزبان دروازه سرخها را باز کرده و آنها را شوکه به رختکن بفرستد. یحیی با شروع نیمه دوم مهدی عبدی را به جای آلکثیر به میدان فرستاد و تیم او خیلی زود به آن ریتم نیمه نخست دست یافت. فقط دو دقیقه از شروع این نیمه گذشته بود که پرسپولیس با یک اوت بلند و ضربه کمال تیر عمودی دروازه حریف را لرزاند. دقیقه 52 باز هم تیم برتر موقعیت دیگری ایجاد کرد و عبدی گل هم زد اما کمک داور به نشانه آفساید پرچم زد. برتری میهمان همچنان ادامه داشت اما نوراللهی دقیقه 54 موقعیت دیگری هدر داد.
پرسپولیس که برای رسیدن به گل بیتاب بود دقیقه 58 شانس گل دیگری داشت اما باز هم ضربه عالیشاه گل نشد. عالیشاه یک بار هم با ضربه ایستگاهی دقیق دروازه گردان را هدف گرفت اما باز هم بدشانس بود تا اینکه مغانلو به جای پهلوان به بازی آمد و فقط لحظاتی بعد در دقیقه 68 با ارسال نوراللهی و ضربه سر گل مساوی را به ثمر رساند.
با این گل پرسپولیس به بازی برترش ادامه داد و در دقایق 70 و 78 دو شانس گل دیگر ایجاد کرد که باز هم ضربات نهایی سرخها به گل تبدیل نشد.
فشار میهمان البته ادامه یافت و دقیقه 80 سانتر دقیق عالیشاه را عبدی با یک ضربه دیدنی تبدیل به گل برتری کرد تا سرخها مثل یک قهرمان واقعی کامبک بزنند.
بعد از این گل ذوبآهن برای جبران جلو آمد اما فقط یک موقعیت نصف و نیمه با کرنر ساخت. در نقطه مقابل پرسپولیس یک موقعیت عالی دیگر و یک شانس نصف و نیمه هم داشت و به راحتی بازی را کنترل کرد تا به خواستهاش برسد و با سپاهان هم امتیاز شود و به خاطر تفاضل گل کمتر در رده دوم قرار بگیرد.
به بهانه حضور ویارئال در فینال لیگ اروپا
داستان ساخته شدن زیردریایی زرد
در ورودی پارکینگ زمین تمرینی ویارئال، در گوشه زمین جایی که تیم آماده میشود، یک اتاقک بتنی با ابعاد 6 در 4 متر است. رنگ و روی این سازه که معلوم است شتابزده ساخته شده پریده و خیلی تماشایی نیست و جای بدی هم قرار گرفته است. تنها، بیمصرف و سر راه. اما انگار هیچ برنامهای هم برای برداشتناش وجود ندارد. آنجا زمانی رختکن بود که الان فقط لباسهای تیم در آن تلمبار میشود و به عنوان یک انباری مورد استفاده قرار میگیرد. نگاه کردن به ظاهر همین یک اتاقک کافی است تا متوجه میزان پیشرفت تیم شوید.
فرناندو رویگ، رئیس باشگاه درباره آنجا میگوید: «وقتی ما آمدیم در این اتاق فقط یک دستگاه تایپ بود و یانزا (مدیر ورزشی باشگاه). او روی پلههای یکی از دفاتر باشگاه در آن طرف زمین جایی که بازیکنان اونای امری زیر نور آفتاب تمرین میکنند نشسته است و لبخند هم بر لب دارد. او اینگونه حرفش را ادامه میدهد: «خب البته آنجا خوسه مانوئل یانزا و دو نفر دیگر بودند: گومبائو و یک مردی که نامش پارا بود و الان فوت کرده است. الان اما باشگاه 500 کارمند دارد.»
امروز اما کلی کار بر سر آنها ریخته است. برای شروع، آنها باید 200 بلیتی که برای بازیشان مقابل منچستریونایتد در فینال لیگ اروپا کم دارند را تأمین کنند. به هر حال این مهمترین شب در تاریخ 98 ساله زیردریایی زرد است. رویگ ادامه داد: «زمانی که وارد استادیوم شوم نمیدانم چه حسی پیدا خواهم کرد. من قبلاً هرگز در فینالها بازی نکردهام.»
ویارئال یک منطقه کوچک اما جالب با خانههای کوچک و ارزانقیمت است که جمعیتی در حدود 50 هزار نفر و فقط یک هتل دارد که در ورودی جنوبی ورزشگاه واقع شده است و آن هم تعطیل است اما این منطقه یک تیم دسته اولی دارد که حالا فینالیست اروپا شده است. تنها دو تیم تا به حال به فینال یک تورنمنت اروپایی رسیدهاند که منطقهای که از آن آمده بودند کم جمعیتتر از ویارئال بود. یکی باستیای فرانسه و دیگری مونتکارلو اما زمانی که این مسابقات آغاز شد ویارئال حتی تیم هم نداشت.
قوانین دولتی بود که ویارئال را در سال 1994 مجبور کرد به یک شرکت عمومی تبدیل شود. به جز یک حضور کوتاه در دسته دوم در فاصله سالهای 1970 تا 1972، اکثر تاریخ این تیم در دسته سوم سپری شده است و این در حالی است که این تیم تازه از سال 1988 با ورود به دسته سوم، جنبه حرفهای پیدا کرد. پاسکوال فونته دمورا، بازیکن سابق، مدیر و رئیسی که زندگی و پولش را وفق باشگاه کرد، بیمار بود و به همین دلیل خانوادهاش در جستوجوی خریداری از همین منطقه بودند که بتواند از تیمشان محافظت کند. آن مردی که مسئول پیدا کردن چنین مشتری شد خوسه مانوئل یانسا بود، کارمند کارخانه تایرسازی پیرلی و بعد گودیر که در آن زمان به تازگی بعد از ملاقات تصادفیاش با فونت در یک رستوران در مرکز ایالت کاستیون در 9 کیلومتری شمال شهر، به او ملحق شده بود. در ابتدا او هر دو کار را با هم انجام میداد اما همسرش به او گفت که اینطوری دوام نخواهد آورد. 25 سال بعد با اینکه او از سمت مدیرعامل کنارهگیری کرده، به سرطان مبتلا شده و یک عمل قلب هم داشته، هنوز هم به عنوان نایب رئیس به ویارئال خدمت میکند.
یک روز یانزا به دیدن فناندو رویگ در دفتر شرکت پامسا، شرکت سرامیکسازی که مالک آن است رفت. پاکو هم مدتی رئیس والنسیا بود. یانزا خاطره روزی که رویگ از او پرسید ویارئال چقدر پول نیاز دارد و چقدر بدهی دارد را به یاد آورد، همان موقعی که به او گفته شده 80 تا 90 میلیون یورو و او هم خیلی راحت به مدیر مالیاش گفت، 180 میلیون یورو به حساب باشگاه واریز کن. توافق برای خرید ویارئال در یک کافه ویارئال بسته شد که الان بیربار نام دارد.
سال 1997 بود و رویگ 72 میلیون پزو معادل 432 هزار یورو پرداخت. رویگ نگورلس پسر رئیس باشگاه که آن سال داشت مدرکش را میگرفت و سال بعد هم به باشگاه ملحق شد، گفت: «تیم باید هر جایی که میتوانست تمرین کند. زیرساختهای تیم ابتدایی بودند، چیزی که این روزها در تیمهای دسته سومی میبینید اما با همه اینها پروژه پدرم این بود: چرا که نه؟». بنا به دلایل زیادی، حق با رویگ نگورلس بود. آنجا کمی بیش از 2 هزار و 500 عضو داشت و هزار نفر آنها هم بازنشسته بوده و از شورای شهر بلیت فصل گرفته بودند. رویگ نگاهی به زمین نه چندان جالب و هموار تیم انداخت و گفت که باید کاملاً بازسازی شود تا آماده بازی در دسته اول باشد. آنها طوری برنامهریزی کرده بودند که تیم را در عرض سه فصل به دسته بالاتر برسانند اما این اتفاق در عرض یک سال و با بودجهای 3 میلیون یورویی رخ داد. البته آنها خیلی زود دوباره سقوط کردند.
رویگ نگورلس ادامه داد: «تیمی که داشتیم به اندازه کافی خوب بود که صعود کند اما به پلیآف رفت. گناه ما این بود که وقتی بارسلونا را بردیم، کار را آسان فرض کردیم. آن فصل همه ما را سر جایمان نشاند. در نهایت بارسلونا قهرمان شد و ما هم سقوط کردیم.»
همان شکستها و درس عبرتها سبب شد که زیردریایی زرد حالا جزو باثباتترین و قویترین تیمهای اسپانیا باشد و تنها نماینده این کشور در رقابتهای اروپایی. دیگر رسیدن این تیم به فینال تورنمنتی مانند لیگ اروپا یک معجزه محسوب نمیشود و در واقع انتظارش هم میرود. سال 2004 زمانی که ویارئال دیهگو فورلان را خرید، یانزا سعی کرد منچستریونایتد را راضی کند که یک بازی دوستانه مقابل تیم او انجام دهد اما آنها درخواستش را رد کردند. رویگ اما به یانزا گفت: «نگران نباش. آنها خواهند آمد و مجانی هم حاضر به این کار خواهند شد.» فصل بعد همین اتفاق رخ داد. سه سال بعد آنها برگشتند. در چهار بازیاش برابر منچستریونایتد، ویارئال - تیمی منطقهای که کل جمعیتش میتوانست در ورزشگاه اولدترافورد مستقر شود و باز هم 23 هزار و 563 صندلیاش خالی بماند- هنوز شکست نخورده است و فردا شب در فینال لیگ اروپا به دنبال پنجمین بازی است.
پایان سلطه پاریس
چگونه لیل، پاریسنژرمن را بلعید
یادداشت
آدام وایت
لیل از زمان انتصاب کریستوف گالتیه در سال ۲۰۱۷ یکی از تیمهای مدعی لیگ فرانسه بوده و با دستاورد بزرگی که این هفته به دست آورد و به سلطه پاریسنژرمن بر این رقابتها پایان داد، هر چه در توصیف این تیم گفته شود، زیادهگویی نیست.
لیل با پیروزی ۲ بر یک در زمین آنژه با ۸۳ امتیاز و یک امتیاز بالاتر از تیم ثروتمند پاریسی پنجمین قهرمانی تاریخ خود را به دست آورد. بودجه سالانه پاریس بیش از چهار برابر بودجه ۱۵۰ میلیون پوندی لیل است. بر اساس گزارش اکیپ، تیم پاریسی ۱۳ تا از ۱۵ بازیکن لیگ فرانسه که بیشترین دستمزد را دریافت میکنند، در اختیار دارد؛ ویسام بن یدر و سسک فابرگاس از موناکو دو نفر دیگر هستند. تیم اول لیل با کمی بیشتر از ۶۶ میلیون پوند جمع شده که حدود یک سوم پولی است که پاریسنژرمن برای کیلیان امباپه یا نیمار پرداخته. دو تیم بزرگ و مدعی دیگر فرانسه، موناکو و لیون هم بودجههای خیلی بیشتری دارند.
به درستی از عملکرد و نقش لوییس کامپوس، مدیر ورزشی لیل در ساختن این تیم گلچین شده و بااستعداد اما ارزان تعریف شده بود قبل از اینکه در آذر گذشته تیم را ترک کند. کامپوس که پایه قهرمانی شوکه کننده سال ۲۰۱۷ موناکو را نیز ریخته بود، تأثیر زیادی در آمدن بازیکنان مستعد ترک مانند زکی چلیک دفاع راست، یوسف یازیچی قهرمان هتتریک لیگ اروپا و مهاجم باتجربه بوراک ییلماز داشت که شاید بازیکن فصل لیگ یک شود. تیم لیل بسیار متعادل است.
اما قهرمانی را باید معجزه مربیگری گالتیه دانست. لیل خیلی سخت گل میخورد و با آمار ۲۳ گل بهترین خط دفاع را در اختیار دارد اما توانایی گل زدن از همه فضاها را دارد. گالتیه استادانه برای هر مشکل راه حلی پیدا کرده است.
این فرانسوی ۵۴ ساله در نیمه اول فصل برنامه طاقتفرسای بازیهای لیگ اروپا را مدیریت کرد و برد مشهور ۳ بر صفر در میلان را به دست آورد. وقتی ییلماز ۱۳ بازی را به دلیل مصدومیت از دست داد، گالتیه بازیهای خیلی خوبی از مرد فراموش شده، تیموتی وه آ و گرانترین خرید باشگاه، مهاجم کانادایی، جاناتان دیوید گرفت که پیش از آن شروع پراضطرابی داشت. بعد از دو گل در ۲۵ بازی اولش، دیوید در 23 بازی آخرش ۱۱ گل زد از جمله گل پیروزی به پاریسنژرمن و مارسی و یکی از گلها در بازی با آنژه که به قهرمانی انجامید.
پیشرفت دیوید شاهد خوبی برای مدیریت فوقالعاده منابع انسانی از سوی گالتیه است که در تمام اعضای تیم اول باشگاه مشهود است. مایک مانیان یکی از بهترین دروازهبانهای اروپا شده است. ژوزه فونته، مدافع میانی سابق ساوتهمپتون و وستهم در ۳۷ سالگی بهترین بازیهایش را انجام میدهد و به جز شش بازی در همه دیدارهای لیل در رقابتهای مختلف در ترکیب اصلی بوده.
زوج او، اسون بوتمن در ۲۱ سالگی در صدر فهرست بازیکنان درخواستی تیمهای بزرگ قرار گرفته. جاناتان بامبا که به خاطر ناکامی در زدن ضربه آخر مورد انتقاد بود، در مقطعی از نظر زدن گلهای کلیدی، پاس گل و جایزه بهترین بازیکن زمین غوغا کرد هرچند کمی افت کرده. رناتو سانچز اگرچه زیاد مصدوم میشود اما به عنوان دیکتاتور خط میانی تولد تازهای یافته و احیای بهترین بازیکن جوان یورو ۲۰۱۶ شاید بزرگترین دستاورد گالتیه باشد.
اما بدون ییلماز شاید تیم گالتیه چیزی کم داشت. او به عنوان رهبری باتجربه برای جانشینی لویک رمی خریداری شد و انتظار زیادی از او نمیرفت اما شبیه به اثرگذاری رادامل فالکائو در قهرمانی سال ۲۰۱۷ موناکو برای تیمش مفید واقع شد و علاوه بر آموزش به همتیمیهای جوان لحظات فوقالعادهای از کیفیت را به نمایش گذاشته است. شاید بارزترین آنها در لیون بود که تیمش ۲ بر صفر عقب افتاد و او با ارائه یکی از بهترین بازیهای فصل دو گل زد و یک گل برای دیوید ساخت تا تیمش ۳ بر ۲ برنده شود.
شاید بتوان گفت این فصل عجیب به لیل کمک کرده. بازیها بدون تماشاگر برگزار میشود و پاریسنژرمن پنج بازی خانگی را باخت که از مجموع هفت فصل قبلش بیشتر است. آمار خارج از خانه تیم پایتخت با استانداردهای خودش متوسط است. لیلی که خودش را سریعتر و بهتر منطبق کرده و نسبت به PSG هوشمندانهتر عمل کرده که در برابر تیمهای کاندیدای سقوط شکست خورده و امتیاز از دست داده است.
شاید گالتیه یکشنبه شب برای آخرین بار روی نیمکت لیل نشست. نیس، لیون و ناپولی خواهان جذب بزرگترین مربی حال حاضر فرانسه هستند چون او تیمی را ساخته که در سال ۲۰۱۷ برای بقا میجنگید و در حال حاضر بهترین تیم کشورش است که نخستین قهرمانیاش را بعد از سال ۲۰۱۱ و دوران درخشش ادن آزار به دست آورده است.
منبع: گاردین
حکم دربی خودروسازان به نفع سایپا
کمیته انضباطی فدراسیون فوتبال نتیجه بازی پیکان و سایپا را 3-0 به سود سایپا تغییر داد. این مسابقه در شرایطی به سود پیکان به اتمام رسید که در دقیقه 97 پیکان به صورت همزمان دو تعویض به عنوان تعویض پنجم و ششم انجام داده که بر خلاف ضوابط و مقررات تعویض بازیکنان بود و به همین جهت باشگاه سایپا شکایتی مطرح و با رعایت تشریفات درخواست رسیدگی کرد. با ارجاع موضوع به کمیته انضباطی با اخذ دفاعیات از باشگاه پیکان، این کمیته با تکمیل پرونده و بررسیهای لازم و رویت اوراق پرونده با اعلام ختم رسیدگی به شرح آتی مبادرت به صدور رأی کرده است: در خصوص شکایت باشگاه سایپا به طرفیت باشگاه پیکان با بررسی اوراق و محتویات پرونده با عنایت به اینکه حسب گزارش مقامات رسمی محرز است که در دقیقه 97 بازی مزبور باشگاه پیکان به صورت همزمان دو تعویض به عنوان تعویض پنجم و ششم انجام داده که این امر تعویض مازاد محسوب و بر خلاف ضوابط و مقررات حاکم بر موضوع تعویض بازیکن در مسابقه فوتبال میباشد (لیکن در مقررات انضباطی سال 1397 مسکوت و فاقد ضمانت اجرا مانده است.) لذا بر اساس مواد 5 و 119 مقررات انضباطی فدراسیون فوتبال به لحاظ عدم پیشبینی در مقررات داخلی، رکن قضایی ملزم به رجوع به مقررات بینالمللی فیفا به عنوان مقررات بالادستی حاکم بر موضوع میباشد. نتیجتاً با تسری مقررات انضباطی فیفا به موضوع پرونده، با توجه به احراز وقوع تخلف انجام تعویض مازاد و استفاده از بازیکن فاقد صلاحیت در بازی مزبور و با عنایت به اینکه مطابق ماده 7 آیین نامه برگزاری مسابقات لیگ برتر و دسته اول فوتبال ضرورت دارد تمامی مسابقات بر اساس قوانین بازی و مقررات که توسط بورد بین المللی فوتبال تدوین و منتشر شده برگزار گردد و نظر به اینکه از نظر مقررات فیفا چنانچه بازیکن فاقد صلاحیت به زمین برود، تیمی که بازیکن به آن تعلق دارد بازنده اعلام خواهد شد و عبارت مطلق فاقد صلاحیت (ineligible) شامل تمامی فقدان صلاحیتها اعم از شخصی و موضوعی میباشد . با عنایت به اینکه این رفتار منجر به نقض مقررات و اصول منصفانه حاکم بر بازی بوده، صرف نظر از تخلفات و اهمال مقامات رسمی بازی که نافی مسئولیت باشگاه متخلف نمیباشد، نظر به مراتب فوق با احراز وقوع و انتساب تخلف ورود بازیکن فاقد صلاحیت به زمین بازی، مستند به بند ماده 22 و بند الف بند چهارم ماده 46 مقررات انضباطی فیفا مصوب سال 2019 میلادی ضمن بازنده اعلام نمودن تیم پیکان در بازی مورد شکایت با نتیجه سه بر صفر، باشگاه پیکان به پرداخت مبلغ پانصد میلیون ریال به عنوان جریمه نقدی محکوم میگردد.
صنعت نفت آبادان صفر - استقلال یک
برد آرمانی در ثانیههای پایانی
در شبی که پرسپولیس توانست ذوبآهن را شکست دهد و فاصله خود را با تیمهای پایین دست حفظ کند، استقلال نیز مقابل صنعت نفت آبادان با گل دقایق پایانی آرمان رمضانی به پیروزی رسید و 3 امتیاز ارزشمند از این میدان به چنگ آورد. استقلال برای رسیدن به پیروزی در این میدان متحمل رنج و سختی بسیاری شد و اگر اشتباه مدافعان صنعت نفت در دقایق پایانی و تیزهوشی رمضانی نبود، شاید این بازی هم به تساوی میرسید و روند گل نزدن استقلال در لیگ برتر به چهار بازی میرسید اما آرمان رمضانی که خرید بحثبرانگیز استقلال در لیگ بیستم محسوب میشد توانست گل مهمی با پیراهن استقلال به ثمر برساند و تا حدی از لحاظ روحی و روانی شرایط خودش را بهبود ببخشد. این گل علاوه براینکه رمضانی را تا حدی در قاب چشمان تماشاگران استقلال قرار داد، برای استقلال نیز امتیاز روحیه آوری بود. استقلال به واقع اگر در این بازی هم به تساوی میرسید اختلاف امتیازیاش با سپاهان و پرسپولیس به عدد 13 میرسید و به کلی روزنه امیدواری هم بسته میشد اما حسن این 3 امتیاز در این است که استقلال حالا میتواند با اندک امیدی به قهرمانی در لیگ نیز به کارش ادامه دهد و تا هفتههای پایانی لیگ برتر به رقابت با دیگر تیمها بپردازد. اختلاف استقلال با سپاهان و پرسپولیس اکنون روی عدد 11 ایستاده و گرچه جبران این امتیاز نیز بسیار سخت است اما برای استقلال از لحاظ روحی و روانی رهاورد مطلوبی به همراه دارد. استقلال این بازی را برد اما فرهاد مجیدی باید از تعطیلات لیگ برتر نهایت استفاده را ببرد و تیمش را به لحاظ بدنی با تغییرات محسوسی مواجه کند. تعطیلاتی که برای لیگ در نظر گرفته شده عالیترین فرصت برای فرهاد مجیدی است تا تیمش را دگرگون کند. حامیان فرهاد براین باورند که او چون تیم را از ابتدای فصل در اختیار نداشته، نتوانسته تمرینات دلخواه را به اجرا بگذارد اما فرصت پیش رو هر بهانهای را از مجیدی خواهد گرفت تا دست کم تیمش را با بهترین شرایط بدنی به ادامه بازیها بفرستند. مجیدی باید دریابد که موفقیت درجام حذفی میتواند تا چه اندازه در آینده کاریاش در استقلال مهم و اثرگذار باشد. استقلال بدون تردید با یک تیم متحول شده بعد از تعطیلات قابلیت موفقیت در جام حذفی و یک پایان آبرومند در لیگ برتر را دارد.
فرار قشقایی از منطقه قرمز با شکست صدرنشین
شکست عجیب مس در خانه
در آخرین بازی هفته بیست و پنجم لیگ یک که به دلیل حضور قشقایی در جام حذفی با تأخیر نسبت به دیدارهای دیگر برگزار شد، دیشب تیم مس کرمان در خانه پذیرای حریف شیرازی بود؛ شاگردان مهاجری پس از سه بازی متوالی ناکامی در کسب پیروزی و رقم خوردن دو تساوی و یک شکست، برای از دست ندادن صدر جدول و افزایش فاصله با دیگر مدعیان نیازمند سه امتیاز جدال با قشقایی بودند. مسیها خیلی تلاش کردند نتایج نامطلوب چند هفته اخیر را جبران کنند اما موفق نبودند و با ۳ گل مقابل تیم پایین جدولی قشقایی شیراز شکست خوردند. با این شکست مس کرمان با 43 امتیاز صدرنشین لیگ یک باقی ماند و فاصلهاش با تیم دوم در پایان هفته بیست و پنجم به دو امتیاز رسید؛ در طرف مقابل هم قشقایی با سوغات سه امتیازی که دیشب از کرمان به شیراز برد، توانست از جایگاه شانزدهم فرار کند و از منطقه قرمز بگریزد و با 27 امتیاز در جایگاه پانزدهم جدول جای گیرد.
فولاد خوزستان یک - تراکتور یک
تســـاوی بــیارزش
بازی فولاد و تراکتور در هفته بیستم لیگ برتر که به دلیل حضور دو تیم در لیگ قهرمانان آسیا 2021 به تعویق افتاده بود، دیشب در اهواز برگزار شد. این بازی از حساسیت بالایی برای هر دو تیم برخوردار بود و شاگردان نکونام و خطیبی برای جا نماندن از قافله مدعیان کسب سهمیه، نیاز به کسب هر سه امتیاز داشتند.
فولاد که پس از بازگشت از آسیا یک برد و یک باخت در لیگ برتر کسب کرده و با پیروزی در جام حذفی پای به این بازی گذاشته بود مقابل تراکتوری قرار گرفت که در بازگشت از آسیا طعم برد را نچشیده. این تیم در دو بازی اخیر خود در لیگ برتر به نتیجه مساوی دست یافته بود و در جام حذفی هم شکست خورده بود و حالا مقابل فولاد برد میخواست. در نیمه اول فولاد بازی را توفانی آغاز کرد و در همان دقایق ابتدایی موفق به باز کردن دروازه تراکتور شد.
در دقیقه ۳ ارسال کوتاه شیمبا در داخل محوطه جریمه به ساسان انصاری رسید و این بازیکن در موقعیت تک به تک و از زاویهای بسته در حالی که اخباری را مقابل خود داشت، با یک شوت غیرقابل مهار دروازه تراکتور را باز کرد. انصاری که از تراکتور به فولاد برگشته بود به خاطر هواداران تیم سابقش، شادی نکرد. بعد از این گل تراکتوریها آرام آرام خود را به دروازه فولاد نزدیک کردند و موفق شدند اولین موقعیت خطرناک خود را به گل تبدیل کنند. در دقیقه ۳۴ پاس در عرض محمد قادری از کنار محمد خرمالحسینی رد شده و به ابوالفضل رزاقپور رسید که ضربه آرام اما دقیق این بازیکن از داخل محوطه جریمه دور از دستان محسن فروزان به گل اول تراکتور تبدیل شد.
با این گل دو تیم بازی نسبتاً محتاطانهای را انجام دادند و بازی با همان نتیجه مساوی یک بر یک به پایان رسید. در نیمه دوم سرمربیان دو تیم با وجود تغییرات زیادی که در ترکیب تیمشان داشتند اما تاکتیکی را اتخاذ کردند که احتیاط را در خود جای داده بود. با توجه به این شرایط، ۴۵ دقیقه کم افت و خیزی را شاهد بودیم و دو تیم در حالی بازی را به پایان رساندند که در طول نیمه دوم حتی یک موقعیت خطرناک هم روی دروازه تراکتور و فولاد شاهد نبودیم. حاصل رقابت دو تیم در بازی دیشب برندهای به همراه نداشت و فولاد و تراکتور با تساوی یک بر یک به کار خود
خاتمه دادند.
اسکوچیچ و فهرست تیم ملی
اهمیت ملی یک انتخاب سرنوشتساز
سرمقاله
فرشاد کاسنژاد @Farshadcasnejad
فهرست بازیکنان تیم ملی ویژه و اضطراری است. یک فهرست برای یک شرایط خاص. این نکته باید در تک تک انتخابهای دراگان اسکوچیچ لحاظ شود، وگرنه انتخابهای او میتواند آسیبهایی برای تیم ملی در راه جام جهانی داشته باشد، آسیبهایی که جبرانش ممکن نیست.
آخرین خبر درباره بازیکنان تیم ملی این است که علی کریمی به دلیل مصدومیت به بازیهای خردادماه تیم ملی نمیرسد اما تیم ملی در پست علی کریمی با چنان ترافیکی مواجه است که شاید علی کریمی فرصت بازی هم پیدا نمیکرد. اما فارغ از این خبرها و گمانهزنیها، مسأله اصلی تیم ملی تهیه یک فهرست بر اساس مسائل اورژانسی تیم ملی است.
فهرست تیم ملی به این دلیل باید ملاحظات اورژانسی داشته باشد که بازیهای فشرده تیم ملی در خردادماه، بازی نیست بلکه بازی مرگ و زندگی برای فوتبال ملی ایران است. بنابراین اسکوچیچ باید با وسواسی عمیق و با تصمیماتی از سر عقل و تدبیر و با ملاحظات ویژه درباره پستها و بازیکنان و شرایط مسابقات بازیکن انتخاب کند.
تجربه معیاری است که بخصوص در دو بازی ما مقابل عراق و بحرین شوخیبردار نیست. بازیکنانی را که تجربیات بزرگ در سالیان اخیر به کارنامه خود اضافه کردهاند، نمیتوان به آسانی خط زد و بازیکنان کمتجربه در بازیهای ملی را نمیتوان به آسانی به فهرست یا ترکیب اصلی راه داد، مگر آنکه سرمربی درباره استثناها تصمیمی دیگر بگیرد.
مسئولیت اسکوچیچ در انتخاب فهرست بازیکنان تیم ملی آنچنان سنگین است که دیگر حوصلهای برای بحث درباره انتخابهایی با تأثیرپذیری بیرونی نمانده است. اسکوچیچ احتمالاً میداند چه موقعیت حساسی دارد و چقدر کارش سنگین و پرفشار است. میداند که هر انتخابش چقدر بر سرنوشت تیم ملی اثر میگذارد. بنابراین تردیدها درباره فهرست پیشین او دیگر از حوصله خارج است.
بازیکنانی که جام جهانی دیدهاند، بازیکنانی که در بازیهای دشوار ملی آموخته شدهاند، بازیکنانی که فهم درست از موقعیت ویژه در بازیهای حساس و سرنوشتساز دارند، میتوانند مقابل بحرین و عراق برای اسکوچیچ بازیکنان کارآمدتری باشند. این هرگز به معنای ندیدن دیگران نیست، بلکه به معنی اهمیت فهم از موقعیت ویژه در بازیکن است.
اسکوچیچ باید این توانایی و ظرافت را داشته باشد، اینکه بتواند اهمیت بازیها را بدون ایجاد استرس در تیمش تفهیم کند.
تیم ملی یک مأموریت ویژه دارد، مأموریتی که سرنوشت ۴ ساله فوتبال ملی ایران را تعیین میکند. نرسیدن به جام جهانی فقط نرسیدن به جام جهانی نیست، بلکه به معنای از دست رفتن فرصت رشد، فرصت دیده شدن، فرصتهای اقتصادی و از همه مهمتر به معنای از دست رفتن انگیزه در فوتبال ملی است.
جبران این ناکامی هزینههای سنگینی دارد، بنابراین اهمیت فهرست تیم ملی و تک تک انتخابهای اسکوچیچ بیشتر معلوم میشود.
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|
ویژه نامه | آرشیو
کلیه حقوق قانونی این سایت متعلق به «ایران ورزشی» بوده و استفاده از مطالب آن با ذکر منبع بلا مانع است.
مجری :
شرکت نوآوران تارنماگستر